عزیزم با عینک در یک مغازه گروفروشی به سختی لعنت کرد و روی صورتش کرم زد داستان سکسی ناب
.
عزیزم با عینک در یک مغازه گروفروشی به سختی لعنت کرد و روی صورتش کرم زد داستان سکسی ناب
جنی یک نوزاد سکسی با عینک است که یک روز سعی کرد چیزی بفروشد وارد مغازه گروفروشی من شد. به چیزهایی که او به من پیشنهاد خرید داستان سکسی ناب می داد اهمیت چندانی نمی دادم، بنابراین در عوض، به سختی در دفتر تا مغازه گروفروشی خود شخم زدم و به صورت و عینک او شلیک کردم.