من ناب سکس بیرون در باغم بودم و از آفتاب لذت می بردم و...
.
من ناب سکس بیرون در باغم بودم و از آفتاب لذت می بردم و...
من در باغم بودم و از نور خورشید و خودم لذت می بردم... خیلی دوستش داشتم، با بادهای کم و آفتابی که پوستم را لمس می کرد، احساس می کردم که شروع به خودارضایی کنم. ای کاش الان یکی را داشتم که با من لعنت کند! - فکر می کردم دارم انگشت به الاغم می زنم، اما فکرم درست شد، دو دوست به نام های جیمز و نیک آمدند و همان طور که امیدوار بودم مرا اذیت کردند! من یک چیز سخت می خواستم ناب سکس و آنها آنقدر به بیدمشک و احمق من لعنتی زدند!