نوجوان داغ کلی دایموند یاد می کسناب گیرد که چگونه یک مرد را با نامادری خشنود کند
.
نوجوان داغ کلی دایموند یاد می کسناب گیرد که چگونه یک مرد را با نامادری خشنود کند
کلی دایموند، نوجوان داغ، به مردش اجازه داد مدتی روی مبل چرت بزند، در حالی که کسناب نامادری او، کندی کاکس، در حال چرخیدن در اطراف کلیس بیافی بود که گرفتار شده بود. سپس نامادری از فرصت استفاده می کند تا دیک خود را بمکد اما کلی او را می گیرد. سپس به او یاد داد که چگونه یک مرد را راضی کند و آنها سه نفری شدند.